عشق پیچیده نیست
احتیاج به کــــــوه کندن ندارد
عشق پیچیده نیست
نیازی به حل معما ندارد
عشق پیچیده نیست
معشوق نیازی به خانه و ماشین لوکس ندارد
مواد اولیه خاصی ندارد
عشق می شود 1+1
به همین سادگی
عشق رژیم غذاییست
یک کف دست صداقت
یک قاشق چای خوری شجاعت
و دلی که نباشد بنده هوس
عشق پیچیده نیست
احتیاج به بوسه های گاه و بیگاه ندارد
عشق می شود دل کندن از همه و دل دادن به یکی
عشق می شود اس ام اس
دلم تنگ شده برای نگاه کردنت
عشق یعنی اثبات جمله :
همیشه به یادت هستم
عشق پیچیده نیست
عشق پیچیده نیست
احتیاج به کــــــوه کندن ندارد
عشق پیچیده نیست
نیازی به حل معما ندارد
عشق پیچیده نیست
معشوق نیازی به خانه و ماشین لوکس ندارد
مواد اولیه خاصی ندارد
عشق می شود 1+1
به همین سادگی
عشق رژیم غذاییست
یک کف دست صداقت
یک قاشق چای خوری شجاعت
و دلی که نباشد بنده هوس
عشق پیچیده نیست
احتیاج به بوسه های گاه و بیگاه ندارد
عشق می شود دل کندن از همه و دل دادن به یکی
عشق می شود اس ام اس
دلم تنگ شده برای نگاه کردنت
دست نوشته با عکس های بعدی کامل میشه ، همه عکس ها را ببینید
عکس مرتبط پیشین #1
عکس مرتبط پیشین #2
عکس مرتبط پیشین #3
عکس مرتبط پیشین #4
عکس مرتبط پیشین #5
عکس مرتبط پیشین #6
عکس مرتبط پیشین #7
عکس مرتبط پیشین #8
عشق پیچیده نیست
احتیاج به کــــــوه کندن ندارد
عشق پیچیده نیست
نیازی به حل معما ندارد
عشق پیچیده نیست
معشوق نیازی به خانه و ماشین لوکس ندارد
مواد اولیه خاصی ندارد
عشق می شود 1+1
به همین سادگی
عشق رژیم غذاییست
یک کف دست صداقت
یک قاشق چای خوری شجاعت
و دلی که نباشد بنده هوس
عشق پیچیده نیست
احتیاج به بوسه های گاه و بیگاه ندارد
عشق می شود دل کندن از همه و دل دادن به یکی
دست نوشته با عکس های بعدی کامل میشه ، همه عکس ها را ببینید
عکس مرتبط پیشین #1
عکس مرتبط پیشین #2
عکس مرتبط پیشین #3
عکس مرتبط پیشین #4
عکس مرتبط پیشین #5
عکس مرتبط پیشین #6
عکس مرتبط پیشین #7
عشق پیچیده نیست
احتیاج به کــــــوه کندن ندارد
عشق پیچیده نیست
نیازی به حل معما ندارد
عشق پیچیده نیست
معشوق نیازی به خانه و ماشین لوکس ندارد
مواد اولیه خاصی ندارد
عشق می شود 1+1
به همین سادگی
عشق رژیم غذاییست
یک کف دست صداقت
یک قاشق چای خوری شجاعت
و دلی که نباشد بنده هوس
عشق پیچیده نیست
احتیاج به بوسه های گاه و بیگاه ندارد
عشق می شود دل کندن از همه و دل دادن به یکی
دست نوشته با عکس های بعدی کامل میشه ، همه عکس ها را ببینید
عکس مرتبط پیشین #1
عکس مرتبط پیشین #2
عکس مرتبط پیشین #3
عکس مرتبط پیشین #4
عکس مرتبط پیشین #5
عکس مرتبط پیشین #6
عشق پیچیده نیست
احتیاج به کــــــوه کندن ندارد
عشق پیچیده نیست
نیازی به حل معما ندارد
عشق پیچیده نیست
معشوق نیازی به خانه و ماشین لوکس ندارد
مواد اولیه خاصی ندارد
عشق می شود 1+1
به همین سادگی
عشق رژیم غذاییست
یک کف دست صداقت
یک قاشق چای خوری شجاعت
و دلی که نباشد بنده هوس
عشق پیچیده نیست
احتیاج به بوسه های گاه و بیگاه ندارد
دست نوشته با عکس های بعدی کامل میشه ، همه عکس ها را ببینید
عکس مرتبط پیشین #1
عکس مرتبط پیشین #2
عکس مرتبط پیشین #3
عکس مرتبط پیشین #4
عکس مرتبط پیشین #5
عشق پیچیده نیست
احتیاج به کــــــوه کندن ندارد
عشق پیچیده نیست
نیازی به حل معما ندارد
عشق پیچیده نیست
معشوق نیازی به خانه و ماشین لوکس ندارد
مواد اولیه خاصی ندارد
عشق می شود 1+1
به همین سادگی
عشق رژیم غذاییست
یک کف دست صداقت
یک قاشق چای خوری شجاعت
و دلی که نباشد بنده هوس
دست نوشته با عکس های بعدی کامل میشه ، همه عکس ها را ببینید
عکس مرتبط پیشین #1
عکس مرتبط پیشین #2
عکس مرتبط پیشین #3
عکس مرتبط پیشین #4
عشق پیچیده نیست
احتیاج به کــــــوه کندن ندارد
عشق پیچیده نیست
نیازی به حل معما ندارد
عشق پیچیده نیست
معشوق نیازی به خانه و ماشین لوکس ندارد
مواد اولیه خاصی ندارد
عشق می شود 1+1
به همین سادگی
دست نوشته با عکس های بعدی کامل میشه ، همه عکس ها را ببینید
عکس مرتبط پیشین #1
عکس مرتبط پیشین #2
عکس مرتبط پیشین #3
ادامه دارد.....
عشق پیچیده نیست
احتیاج به کــــــوه کندن ندارد
عشق پیچیده نیست
نیازی به حل معما ندارد
دست نوشته با عکس های بعدی کامل میشه ، همه عکس ها را ببینید
عکس مرتبط پیشین #1
ادامه دارد.....
Meali
#1
عشق پیچیده نیست
احتیاج به کــــــوه کندن ندارد
ادامه دارد.....
Meali
تا تو
هستی ، هستم
تو نباشی
آخ ...
گاز گرفتم زبانم را
Meali
94/05/22
عشق ؛ لحظه گره خوردن چشم ، در چشمانت
آرزو ؛ گرفتن دست ، در دستانت
شیرین می شود زندگی؛ با بودن لبخند بر لبهانت
Meali
94/05/20
ببار بارون ، ببار بارون
که دل آروم بگیره
ببار بارون که دل آسون نمیره
ببار بارون که دل خسته از روز و شبه
ببار این دل ، خونه ی درد و غمه
ببار شاید شدش خالی
ببار شاید که با شادی
کنه فصل نویی آغاز
دل آروم شده شاید کنه دوست داشتن آغاز
ببار شاد گرد و غبار غم ، بشه پاک و
دله نو شده بشه با عاشقی همدم
ببار بارون که نباری روزهای ابری
نداره هیچ جز ندای روزای سردی
ببار بارون ببار بارون
ببار نم نم ببار آروم
همیشه در چشمانم قطره ای از اشک هست
دل بداند که تو را داده ز دست
در نگاهم دنیا پنجره ایست
آن سوی این پنجره تو را می خواهد
رقص دانه های برگ در هوا برایم گذر ثانیه هاست
قهقه ی کودکان ندای فاصله هاست
عاشقان همه می گویند که بدان دلت تنهاست
عقل و غرورم دو دوست صمیمی
سیر می کنند برای خود در ابر ها
نقشه می چینند ، دنیا طلبان فردا
روز و شب باده ز دستند که غمی نیست
بدانند که دل ، قهرمان دیروز نیست
من سکوتی گشته ام و حیرانم
آسمان را نگاه می کنم و نمی دانم
جانب کدام را بگیرم در این دعوا
نمی دانم، به گذشته تکیه باید کرد یا فردا؟
من در دوراهی مانده ام
مانده ام من تنها
حرف ساده ایست همه می گویند
هر روز می گویند به من ، به تو ، به دیگری
من هم شاید بگویم اما شاید آن روز ساده نباشد برایم
من هم شاید بگویم اما شاید آن روز ، روزی باشد که ...
پیامبر (ص):
هر کس شب قدر را بیدار بماند گناهانش آمرزیده میشود حتی اگر تعداد آنها به تعداد ستارگان آسمان و به سنگینی کوهها باشد
خدایا شکرت ، هر چه بر ما لطف کردی
گرچه ما در شکر الطافت افت کردیم
خدایا شکرت اگر زندگی هم سخت باشد
ما بدانیم هر چه از تو بر ما رسد حق باشد
«به دل قول تو دادم»
خاموش ، سرکوب ، خواهم کشت احساسی را
نباشد بر وفق مرادم
من به دل قول تو دادم
کمتر از تو ندارد حق ورود به فکر را، به دل را ، به احساسم به ایمانم
کمر بسته ام به جنگ
به دست نه! سلاح دارم به دل
سلاحم ایمان است ، ایمان به تو، به خود ، به افکارم به رفتارم
اینبار همت بلند است
چه فرقی دارد ، بزار باشد دشمن این احساس کشنده
من به دل قول تو دادم
پست است و کوچک
اَفت دارد برایم
من به دل قول تو دادم
کدام عاقلی طلا را با خاک عوض خواهد کرد
کدام عاقلی خود را از خود جدا خواهد کرد
هر که کرده مست بوده و کور
گمراه بوده و دور ، از تو
من به دل قول تو دادم
Meali
93/06/02
ای چشم چه بی احساسی
به هر نگاه می نگری
نداری هیچ وسواسی ؟
دل شکسته شد، درست !
ولی تو محروم نمیگردی
قلب ، نمی گیرد کینه ای از تو به دل
عقل ، نمی گردد خجل
من هم فراموش می کنم این داغ تنهایی
تن سراپا می کند فرمان تو
قطره های اشک می شوند فریاد تو
کافیست ندایی کنی
Meali
89/10/04
لـآ لـآ ، لـآ، لـآ گل پونه
تو این ، خونه ی قلبم ، باسه تو جا فراونه
بیا اینجا بمون با من
بیا تا پاک بشه ، این غم خونه قلب من
بیا با من، هیچ کم نذارم من
تویی با من ، هیچ کم ندارم من
بیا با من
بیا با من
Meali
89/10/02
نوشتن را دوست دارم و
همینطور شعر گفتن را
اما
چند وقتیست که دستم، دلم نمی رود به نوشتن
چند وقتیست که نمی رود به گفتن
چند وقتیست که سرگرم جایی دیگرن
دستم، دلم می رود به سمت تو
تو همان دلیل تازه دلم هستی
Meali
94/1/12
» مقصود «
بسمه الله الرحمن الرحیم
گویم تا پناه برم به تو چون
فکر من هر دم می رود به سمت گناه ولی قلبم به تو می برد پناه
پناه می برم به تو از شر افکار وسوسه انگیز پناه می برم به تو تا از گناه کنم پرهیز
من پناه می برم تا پاک رسم به تو
نه می خواهم به بهشت نه پاداش خواهم رسم به تو
مقصود برای من تو هستی و من به مال و منال هیچ ننازم
خواه امتحان کن همه در امتحانت ببازم
خواهی دید افسوس نخواهم خورد
در حسرت اندوه نخواهم مرد
برای من مقصود تو هستی
15/4/87
MeAli
فصل 7 : پایان
الان نزديک به ۵سال همديگرو ميشناسيم
باهم کم و بيش با هم در تماسيم گاهی اون به من اس ام اس ميده و من جواب ميدم گاهی هم من
يه روز درباره مشتری مداری شنيدم که خيلی تاثير داره به مناسبت های مختلف به مشتريانتون اس ام
اسی بديد از حالشون خبر بگيريد و ...
اين کار باعث ميشه مشتريان به شما وفادار بمونن
فصل ۶ : شک
نزديکه ۴ ماه با آرزو آشنا شد م علاوه بر سليقم ، به خوب بودنم ، به اينکه رفتارم درسته و خلاصه به
همه چيم شک کردم
فکر کنم محمد راست ميگفت به قولی رفتارم براشون اُملانس
آرزو شبيه اون چيزی نبود که فکرشو ميکردم بيشتر از اينکه با دخترا باشه با پسرا بود
ارزو ازاون دست از دخترايی که به پسرا به عنوان نبردبان استفاده ميکنه و اگه پسری ازش خوشش بياد
به عنوان سرگرمی سرکارش ميزاره
ديگه حال و حوصله سابق رو نداشتم يه دو جلسه ای هم سر کلاس نرفتم
يه روز تو دانشگاه بودم و آرزو رو ديدم...
فصل ۵ :تنگه واشی
بعد از کلاس دوست ارزو، هانيه اومد گفت بچه ها شما شمارتونو بديد که هماهنگ کنيم
من : شمارمونو ارزو داره که وسط حرفم
محمد:بزن تو گوشی.......... ٠٩
هيچکدوم به حرفم گوش ندادن
۴شنبه محمد خبر داد روز بعد ۶صبح بايد ميدون صنعت باشيم .....
۵شنبه
فصل ۴ : خطا
يه چند هفته ای ميشه سر کلاس مدار رفتم با ارزو سلام عليک پيدا کردم هنوز روم نشده بهش بگم
دوستش دارم
يه روز تو محوطه دانشگاه بوديم با محمد داشتيم حرف ميزديم حرف از آرزو شد که با دوباره با چند تا
از پسرای دانشگاه گرم گرفته بود من يکم اذيت ميشدم وقتی ميديدم ارزو داره با چند نفر اينجوری گرم
ميگيره محمد هم اينو ميدونست شروع کرد اذيت کردن من
محمد: تو که عرضه حرف زدن نداری غلط ميکنی عاشق ميشی
من: محمد دهنتو ببند،راستش دو دل شدم ميترسم
محمد:از آرزو ميترسی؟
من:ميترسم شبيه تو بدبخت شم عين سگ ازش بترسم
محمد: بمير بابا
من:اصلا همين الان ميرم باهاش ميحرفم
محمد:هرکی نره ...!
ديدم سرش خلوت شد پاشدم رفتم سمتش
فصل ٣ : شروع
لا مصب هر چی فکر کردم نفهميدم چطور سر صحبت رو باز کنم تا اينکه استاد چند دقيقه استراحت داد
، ديدم داره با چند تا از همکلاسياش صحبت ميکنه و بحث گرمه منم رفتم تو بحث خواستم تز بدم يه
جمله دری وری گفتم ديدم اونا دارن يه جوری نگاه ميکنن! خدا خدا ميکردم محمد بياد نجاتم بده که اون
احمق داشت مخ دختر بقليش رو ميزد يه ذره من و من کردم استاد اومد تو کلاس منم تريپ برداشتم گفتم
بعد از کلاس ادامه ميديم حرف رو ، ديدم دارن بازم يه جوری نگاه ميکنن، ديگه باور شد يه چيزيم
هست.
رفتم سرجام نشستم به محمد گفتم مرتيکه خر تو مگه دوست دختر نداری مگه تو همين دانشگاه خراب
شده خودمون نيست ؟ تو هم که خداروشکر با جنم مثل سگ ازش ميترسی پس چرا ميری رو مخ يه
دختر ديگه ؟ خودت تنت ميخاره ها!
محمد : مِنومن اصلا به توچه دوست دارم
راستی محمد قيافم عجق وجقه ؟
فصل ٢ : دومين ديدار
تازه يادم افتاد که دوشنبه بعد تعطيله خورد تو حالم خيلی دلم ميخواست سريع تر ببينمش
دوشنبه بعدش هم بين دوتعطيلی تعطيل شد وای خدای من چرا نمياد يه دوشنبه
دو هفته برام ٢ماه گذشت
بلاخره دوشنبه شد ، با محمد هماهنگ کرديم با هم رفتيم دانشگاه .
محمد با ناراحتی : بازم اين دوشنبه ها شروع شد تو اين دو هفته کلی حال کرديما من فقط با سر تاييد
ميکردم و محمد اصلا خبر نداشت اين چند وقت برام يه عمر گذشت و به کل قضيه دختره رو يادش رفته
بود .
سر کلاس :
از اونجايی که من قبلا اين واحد رو پاس کرده بودم و استادش رو ميشناختم خيالم راحت بود ولی باز يه
استرسی تو وجودم بود همش پامو تکون ميدادم محمد يکم چپ چپ نگام کرد و گفت : چه مرگته آرش!
بسمه تعالی
فصل ١ : فرهنگ دانشجويی
يه بعد از ظهر من و دوستم محمد داشتيم از دانشگاه بر ميگشتيم يعنی تازه از درب دانشگاه خارج شده
بوديم
**يک لحظه صبر کنيد ! خودمو معرفی نکردم من : آرش ٢١ ساله ترم ٣ برق - الکترونيک هستم
محمد : هم دانشگاهی و بهترين دوستم اون هم رشته برق – الکترونيک ترم سوم***
خب داشتيم ميرفتيم نمی دونم چی شد...
در نگاهت دیدم خودم را
با صدایت از من دور شد ، غم ها
در خیالم دیدم در کنارت هستم
غمی نداشتم من، آسوده چشمهایم را بستم
« با تو بودم و بودی تو با من »
اما
شدی دور از من
با اشک گشودم چشمهایم
خود را دیدم ، محو تو بودم
تو را دیدم ، بودی دور از من
سرابی بود که دیدم در خیالم
رفتی و ماند حسرتی در نگاهم ، بر دلم
افسوس خیالی بود ، شیرین !
Meali
خرداد 89
دنیا گرفت از من تورا
من هم از دنیا خواهم گرفت، جانم را
دنیا برایم ساخت قفس ، هدیه بداد ماتم را
در جوابش اشک ریحتم تاوان دادم ، خنده را
دنیا برایم روشن گشت تا همگان ببیند مرا
از دست دادم چشمانم تا نبینم ، هیچکس را
دنیا به من مژده داد ، فردا تا نخوانم ، تورا
خود را سپردم به دریا تا گرفت ، جانم را
Meali
26 آذر 88
میتونم عشق و تو قلبم بکشم
میتونم دور بشم از کسی که با اون خوشم
میتونم دروغ بگم ،فریب بدم من خودمو
میتونم بگم تورو نداشتمو و ندارمو
اما
نمی تونم عشقمو انکار بکنم
آره من نمی تونم اسمتو ، از تو نگام پاک بکنم
تورو میخوام
اما من نمی تونم
آره من نمی تونم!
Meali
مهر 88
باز من توبه شکستمـــ ؟
من که هستمـــ که دل
به آهی بفروشـــم
من که هستمـــ که دهم
دین و فطرتـــ به نگاهی به صدایی
من که باشم که فروشمـــ پاکی روح به بهایی
باز من توبه شکستمـــ ؟
به خدا من نشکستمـــ نه نشکستم
Meali
خرداد 87
از چشمان تو جادوی عشق جاریست
در نبود تو از چشمانم رود های روان جاریست
دیگر برایم جایی نیست
کاش بودی در کنارم
تا قبله خود در تو بیابم
بیابم از نگاهت معنی خوشبختی را
ولی افسوس ...
شد عشق من و تو ....
Meali
خرداد 87
حتی
یک ستاره کوچک، یک چراغ روشن، شعله شمعی
همه از من دوری گزیدند
که چرا ؟
صافی دل ،روشنی قلب، پاکی روح
همه با تک نگاهی به تباهی کشیدم
منم در پاسخ بگویم
از عشق سراسر وجودم شد :
« خورشید و ماه »
پس چه نیاز است به سوء سوء نوری که
نتواند بدهد پاسخ دل را ؟
Meali
اسفند 86
ساختم دنیا را از نگاهت
دنیایی ساده که زیبا شد با صدایت
با خنده گذاشتم خشت بر خشت
گذشت دنیا و گشت بهشت
همه چیز بود بر وفق مرادم
که یک روز به دل قول تو دادم
گذشت هر روز محرم تر گشتی
برای دل تو هم دم گشنی
در سکوتم با تو حرف داشتم
در این دل ، جایت را خالی گذاشتم
خوشی هایم در فکر تو بودم
ولی ....
خیالات نمی ماند تا همیشه
ابرها کنار می روند، می ماند خورشید در خشان تا همیشه
Meali
92/01/24
غم شده یارم
تحمل شده آسان
این باری که به دوش دارم
ترک های رو قلبم، شده خاطراتی محو
گاهی اوقات که آرومم
عذاب وجدان میگیرم
پریشون می شوم هر دم
خیانت کرده ام به غم
به غمی که چند سالیست
عادت کرده ام شدم همدم
تنهایی شده خاطره برایم چند سالی
نمی گنجد در ذهن که جدا شویم از هم
خبر های خوشی دارم
دو سه روز آینده
محرم می شویم با هم
تورا خواهم گرفت آغوش
همبستر می شویم با هم
من و غم ، اینجا تا ابد با هم!
93/01/26
Meali